حرف هایی با تو

ساخت وبلاگ

امکانات وب

گاهی از تنهایی سردم میشه یخ میزنم اشکهام پشت پلکهام جمع میشن. چشم هام میسوزن.. 

دلم گرفته

خدایا دلم گرفته

خدایا دلم گرفته

دلم خانواده خودم رو میخواد

دلم مامانم رو میخواد

دلم بابام رو میخواد

دلم داداش و خواهرم رو میخواد

بابا اااااااااا کجایی؟

حرف هایی با تو...
ما را در سایت حرف هایی با تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6frommetome4 بازدید : 1 تاريخ : يکشنبه 2 بهمن 1401 ساعت: 23:29

امرو ز صبح یه بابایی رو دیدم که شاید اگه همینجوری میدیدمش اولا فکر نمیکردم بابا باشه و از طرفی زیاد هم خوشم نمیاومد ازش و فکر میکردم از این قشرهای غیر فرهیخته است. اما صبح دست پسرشو گرفته بود که به نظر میاومد اول ابتدایی باشه و از قیافه اش کاملا مشخص بود که خیلی خوشحاله که پسرش داره میره مدرسه. و وقتی بهشون رسیدم دیدم آروم داره شعر "میرم مدرسه، میرم مدرسه، جیبان پره فندق و پسته " رو میخونه. وقتی جلوتر رفتن پسرش بهش گفت مامان ! و باباش هم با شوخی گفت : مامان! و پسرش بعدش حرفشو اصلاح کرد: بابا اینقدر حس مطبوعی از دیدن این پدر و پسر به من دست داد. انگاری بابا حرف هایی با تو...ادامه مطلب
ما را در سایت حرف هایی با تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6frommetome4 بازدید : 13 تاريخ : دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 11:18

بعضی و قت ها تنها کاری که از ادم برمیاد فریاد زدنه. هیچ کاری گاهی از دستت بر نمیاد.این جامعه اینقدر معیوبه. اینقدر همه چیزش معیوبه که تو فقط میتونی فریاد بزنی.

فریادی از سر خشم.

تو این جامعه ای معیوب و وارونهو داغون من باید یه دختر بزرگ کنم. تو این جاییکه اصلا حقی برای زن وجود نداره و به خاطر جنسیتت راحت تحقیر میشی من باید یه دختر بزرگ کنم.

من میخوام فریاد بزنم. حرف هایی با تو...
ما را در سایت حرف هایی با تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6frommetome4 بازدید : 37 تاريخ : دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 11:18